به نظر میرسد برخی عار دارند که در سلام کردن پیش دستی کنند بلکه حتی در جایی که از نظر عرفی میبایست در سلام کردن پیش دستی کند یا خودش را به بی خیالی و بی اعتنایی میزند و یا با کراهت تمام سلام خشک و بی روحی میکند. این دسته از افراد گمان میکنند که با پیش دستی و تقدم در سلام موجبات خواری و ذلت خود را فراهم میآورند. شاید این امر طبیعی باشد که انسان به طور فطری دوست دارد که جلب نظر کند و به نحوی خود را برتر بنماید و در پیش دستی در سلام این برتر نمایی به تواضع و فروتنی تبدیل میشود که از نظر این دسته نه تنها از قسم فروتنی نیست بلکه ذلت و خواری است.
در یک اداره دیده شده که دو نفر همکار که از نظر رده شغلی همسان هستند با هم گرم میگیرند و حتی در سلام پیش دستی میکنند ولی هرگاه یکی از آن دو به مقام و منصبی دست یافت به سرعت تغییر رفتار و منش میدهد و نه تنها با همکار دیروزین خود گرم نمیگیرد بلکه با نگاه کردن به سوی دیگر و یا آسمان از پیشدستی در سلام پرهیز میکند. گویی در آسمانها سیر و سفر میکند و سلام کردن بر همکار دیروز و زیر دست امروز را بر خود ذلت میشمارد. گاه حتی دیده شده است که برخی پا از این هم فراتر نهاده و پاسخ سلام همکار دیروز را نمیدهند و خود را به نفهمی و کری میزنند، زیرا به نظر این نوکسیهگان و تازه به دوران رسیده این عمل موجبات خواری و هم سطح پنداری در دیگران را تقویت میکند و فرد را از مقام و منصب کنونی که به سختی به چنگ آورده پایین میکشد.
اسلام برای جبران این خسارت و خواری و ذلت ظاهری نه تنها راههای برای جبران آن قرار داده است بلکه کوشیده با یک سازوکاری به تصحیح رفتاری مردم اقدام کند و این احساس خواری را بشکند. از این رو نخست برای سلام کننده نود و نه سلام و برای پاسخ دهنده یک ثواب در نظر گرفته است. افزون بر این که بر پاسخ دهنده است که پاسخ سلام را بدهد و در صورتی که از این عمل خودداری کند گناه بر او نوشته میشود.
نوشتن همه پاداش برای سلام کننده و وجوب رد سلام بر سلام شونده یک راهکار برای کاهش این احساس حقارت و خواری است. از سوی دیگر برای ایجاد تعادل و کاهش احساس حقارت و خواری سازوکارهای دیگر نیز در نظر گرفته است. از آن میان میتوان به آموزههای دستوری چون بر ایستاده است که بر نشسته و سواره بر پیاده و وارد بر جایی بر مورود سلام کند ، اشاره کرد. این آموزهها از آن رو ست تا به نوعی این احساس تعدیل گردد. همین آموزههای اسلامی بود که ملتی بیابانی و بی فرهنگی را به متمدن ترین انسانها در عصر پیامبر(ص) تبدیل کرد. هر چند که امت پیامبر(ص) پس از وی با بازگشت به جاهلیت و تغییر در روش و منش خود از آن حرکت نخستین و آثار آن دور شدند ولی بخشی از آن ماند و این ته مانده فرهنگ اسلامی باز ملتی را سر پا نگه داشت و به قهقرا نبرد.
در سیره پیامبر آمده است که وی همواره در سلام کردن پیش دستی میکرد و کسی نتوانست پیش از وی بر او سلام کند. این برای ابوذر عقده شده بود تا به هر شیوه ای شده بر پیامبر پیش دستی کند. از این رو خود را پشت دیواری مخفی میسازد تا ناگهان بر پیامبر ظاهر و بر او سلام کند ولی پیامبر فهمید و پیش از این که ابوذر سلام کند خود بر او سلام کرد.
پیامبر با این پیش دستی به امت خود فهماند که هرگز پیش دستی در سلام بیانگر خواری و ذلت سلام کننده نیست بلکه نشانه ای از شخصیت کامل فرد است به طوری که نه تنها این امور را از موجبات ذلت و خواری بر نمیشمارد بلکه نشانهای از استحکام شخصیتی و روح بلند و عزت واقعی خود میداند.